چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۱۴
در قسمتی از کتاب "آخرین وداع" که روایتی از خاطرات آخرین وداع ۷۲ مادر شهید با فرزندان‌شان است، می‌خوانید: «شلوارش را پوشید. قد شلوار کمی بلند بود، خواستم کوتاه کنم، گفت: "کوتاه نکن ممکن است که من بروم و دیگر برنگردم. " که همینطور هم شد ...»

برشی از کتاب

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، کتاب «آخرین وداع» روایتی از خاطرات آخرین وداع ۷۲ مادر شهید با فرزندان‌شان است که در یکصد و ۳۵ صفحه و دو هزار نسخه منتشر شده است.

این کتاب که به همت حسن شکیب‌زاده تألیف شده به بیان احساسات پاک و ماندگار مادران شهدا در آخرین بدرقه فرزندان دلبندشان پرداخته تا عظمت و ایثار آنان به تصویر کشیده شود.

در مقدمه این کتاب آمده است: چقدر سخت است که مادر باشی و از پیکر بی‌سر، مشتی استخوان، سر بی‌بدن و آخرین وداع عزیزترین‌ها بگویی، حدیثی که باید سنگ باشد تا از شنیدنش آب نشود!

آخرین وداع، حدیث بی‌قراری ۷۲ مادر است به عدد شهدای کربلا، مادرانی که همراه با اشک و آه از آخرین وداع‌شان با عزیزترین خود گفتند.

مؤلف کتاب یاد شده تلاش کرده تا با جمع‌آوری و بیان خاطرات آخرین وداع مادران شهدا که برای آخرین بار شاهد اعزام فرزندشان به جبهه‌های حق علیه باطل بودند، لحظه‌ای از سختی این وداع را با نوشتن به نمایش بگذارد.

خاطرات مطرح شده این مادران بیشتر در قالب ادبیات احساسی و گویش‌های متفاوت اجتماعی مطرح شده که نویسنده تلاش کرده است تا با حفظ کلیات، مطالب مطروحه را با ادبیات خاصی به نگارشی یک دست تبدیل نماید.

در یکی از این خاطرات از زبان هجت مغازه مادر شهیدان "محمدرضا و علی قاقازانی" آمده است: آخرین باری که "محمد" برای خداحافظی آمد، نزدیک عید بود. من برایش شلوار خریده بودم، گفتم: "شلوارت را بپوش ببینم اندازه‌ات هست؟ "

گفت: "بعدا می‌پوشم" گفتم: "الآن بپوش که ببینم کوتاه یا بلند نباشد. " شلوارش را پوشید. قد شلوار کمی بلند بود، خواستم کوتاه کنم، گفت: "کوتاه نکن ممکن است که من بروم و دیگر برنگردم. " که همینطور هم شد.

"محمد" سال ۱۳۶۳ وقتی که بیست سالش بود به شهادت رسید "علی" آمد خانه عکس "محمد" را ببرد که من گفتم: "عکس را کجا می‌بری؟ " گفت: "محمد تصادف کرده است. "، اما وقتی حالت تعجب مرا دید، گفت: "مجروح شده. " گفتم: "راستش را بگو. " گفت: "محمد شهید شده. " خبر را که شنیدم خیلی آرام بودم، چون قبلاً خواب شهادتش را دیده بودم و آمادگی شنیدنش را داشتم!

گفتنی است در این کتاب خاطراتی از آخرین وداع شهدا با مادرانشان، از جمله شهیدان مهدی و محمد آذربایجانی، مرتضی افشار ونگینی، ولی امینی، داریوش عطاران رضایی، علی‌اصغر اصغری، محسن جوی، محسن مهردادی، حسین صفری، علی فلاح‌وردی، قاسم حسینی‌طایفه و دیگر شهدا آورده شده است.

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده